زندگي عاشقانه بابايي اكبر و مامان سارازندگي عاشقانه بابايي اكبر و مامان سارا، تا این لحظه: 22 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

فرشته ای که ۱۷ ساله منتظرشیم

مامان سارا رفت کلینیک ناباروری ....... خدایا کمکش کن

سلام عزیز خاله مامان سارا دو ساعت پیش زنگ زد و گفت امروز رفت کلینیک ناباروری حضرت مریم ....ولی اعصابش خورد بود آخه دکترای کلینیک گفتن که بابایی اکبر باید تموم آزمایشای هپاتیت  b و هپاتیت  c   و ایدز بده یعنی یه جور روال طولانی برا درمان که اصلا اینقدر هم ضروری نیست اخه این ازمایشارو چند وقت پیش داده ولی کلینیک این ازمایشارو قبول نداره چون از شش ماه گذشته و اونا میگن باید دوباره آزمایش بده و این یعنی علافی الکی ولی اشکال نداره یه جور توفیق اجباریه ...... خاله جون از خدا بخواه تو رو زودتر بفرسته به این دنیا البته اگه صلاحه ....چون صلاح ما رو خدا بهتر از هر کسی میدونه بااون که خیلی منتظرتیم ولی نمی...
17 فروردين 1391

چقدر انتظار................

سلام گل خاله سلام فرشته ی اسمونی خاله جون بیا ........بخدا دلم خیلی گرفته........ چرا نمیای ؟ ایام عید وقتی محبتهای مامان ساراتو با امیررضا میدیدم دلم میگرفت خدایا ناشکری نمیکنم پیش تو که کاری نداره الان ٧ سال از از دست دادن پسرش میگذره خدایا برای دومین بار دلشو شاد کن عزیز خاله توهم از خدا بخواه بخدا مامان سارا دیوونه ی بچست خدایا کمکش کن ...
14 فروردين 1391
1